• وبلاگ : وبلاگ متفكران
  • يادداشت : فرق حقيقت با واقعيت
  • نظرات : 1 خصوصي ، 13 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + م.ک 
    <واما بعد طبق آنچيزي كه در متن من نوشته شده واقعيت يعني همين دنيا (به زبان بسيار ساده)كه با وجود شيطان بنا نهاده شده (كه يك قسم از شيطان همين حرارت است )و دنيا هرگز بدون حرارت نمي تواند حيات داشته باشد .بنابراين چون دنيا بر اساس وجود و حضور شيطان بنا شده است در نتيجه حقيقت و واقعيت با اندازه ي شيطان با هم فاصله دارند .>
    اگه ميشه اين پاراگرافو پيشتر توضيح بدين
    اگه از واقعه کربلا ياد کردم به خاطر اين بود که بگم خواست و حقيقت خدا اين بود که اسلام باقي بماند و کفر و ظلم نابود گردد
    که اين اتفاق افتاد يعني در آخر يزيد(کفر و ظلم) شکست خورد
    و امام(اسلام) پيروز واقعي شد ))(فک کنم شما منظور منو خوب متوجه نشديد من گفتم در ظاهر امام شکست خورد . در اين مورد دقيق
    ا واقعيت بر حقيقت منطبق شد )اين واقعه به ما نشون ميده که براي رسيدن به حقيقت هيچ کاري نبايد فرو بگزاريم با تمام توان (حتي فدا کردن جان خو و خانواده خود) تلاش کنيم
    تا حقيقت واقعيت يابد .

    در آخر کل حرفهاي من اينکه حقيقت تنها يکيست که درست هست (ازريشه ي حق گرفته شده) اما واقعيت (که از ريشه ي وقع گرفته شده)همون چيزايي که ما ميسازيم که ميتونه درست يا غلط باشه
    اين ما هستيم که حق انتخاب داريم.ميتونيم با انتخاب درست به حقيقت برسيم ويا با يک تصميم غلط اونو از خودمون دور کنيم
    گاهي وقتا هم کوتاهي خودمونو تقصير عجزوناتوانيمون ميندازيم يا عوامل ديگه مثل شيطان رو دخيل ميدونيم (درست مثل زماني گناه کاران در قيامت شيطانو مقصر اصلي گناهشون ميدونند ) گاهي وقتا هم در تشخيص حقيقت اشتباه ميکنيم ! و من چقدر اين جمله ي سهراب سپهري رو دوست دارم چشمها را بايد شست جور ديگر بايد ديد!
    از آشنايي با شما و وبتون خوش حالم
    در پناه حق پيروز باشيد
    پاسخ

    با سلام به دوست خوبم درست همان كلمه كه گفتيد امام در ظاهر شكست خورده است ،همان كلمه ي (ظاهر) را كه آورديد منظور همان واقعيت است . واقعيت همان چيزي است كه با دوچشم مادي دنيا مي بيني . مثل كيف،كفش‍،شكست يك سپاه،پيروزي يك نفر و... .اما از گرما و رابطه ي آن با شيطان سوال فرموديد .اين آيه از قرآن است كه شيطان به خداوند گفت :براي امتناع از سجده در مقابل انسان)من از نار خلق شدم و انسان از گل و....بنابراين قسمتي از نقش شيطان در اين دنيا مشخص مي شود . توجه كنيد به علوم مختلف مانند كشاورزي،زيست شناسي،نجوم و... ببينيد در تمام اين علوم براي شما ثابت مي شود كه دنيا در صورت عدم وجود گرما (شيطان)قادر به زنده بودن و حيات نيست . به بدن خودتان نگاه كنيد بدون گرما قادر به زندگي نيستيد (جواب كساني كه مي گويند خداوند چرا شيطان را خلق كرد !اگر بد بود پس چرا خلق شد ؟)... بنابراين شيطان در تمام مخلوقات اين عالم نفوذ دارد از جمله انسان اما به اينجا ختم نمي شود چرا كه در بعضي افراد اين شيطان مسلط بر روح درونيشان مي شود ودر بعضي بدنها اين شيطان درون كنترل مي شود و بسته به ميزان اين كنترل كردن شيطان به ما مي توانيم به تقرب خداوند درآمده و يا از خداوند دور شويم . هرچه شيطان بيشتر بر بدن ما و بر روح ما مسلط تر شود ما به همان ميزان از خداوند دور تر مي شويم . به همين دليل هرچه بدن خود را بتوانيم در شرايط متعال تري در آوريم بهتر مي توانيم شيطان را كنترل كنيم .دستورات بسيار زيادي براي اين كنرتل وجود دارد كه اينجا مجالش نيست .