وبلاگ متفکران
بنابراین لازم است که امروزه با وجود این همه تلاش مستکبران و تبلیغات گسترده ی آنها و وجود ماهواره های و وسایل ارتباط جمعی گسترده ،دولتها نظام تفکری مادران را در خانواده در دست گرفته و برای آنها به عناوین مختلف کلاسهای گروهی و خصوصی ترتیب دهند تا بتوانندتفکر هسته های مرکزی خانواده های را درخود بگیرند . جای بسی تاسف است وقتی که می شنویم آمار مطالعه در ایران 9دقیقه (بدون احتساب خواندن روزنامه)است در ضمن اینکه پراکنش این خواندن هم با کشورهای دیگر متفاوت است به این معنی که مثلا اگر در کشور ژاپن روزانه 2 ساعت کتاب خوانده می شود این میزان برای عموم مردم وجود دارد ولی میزان آن برای کسی کمتر و یا برای کسی بیشتر است . اما در ایران اینگونه نیست یک گروه در ایران اصلا هیچ کتاب و حتی مجله ای نمی خوانند ولی جور آنها را گروه دیگری می کشند که به شدت کتاب می خوانند ومعنی این یعنی شکاف فرهنگی زیادی است که در بین مردم ایران وجود دارد !واین به معنی زجری است که هر دو گروه می کشند به این دلیل که هیچ کدام از طرفین حال هم را درک نمی کنند !یعنی آن کسانی که اهل مطالعه هستند از این بی توجهی مردم به علم و معرفت به ستوه می آیند و زجر می کشند و آن گروه دیگر هم که بی خیال از همه عالم در حال گشت و گذار در دنیای مادی هستند و به علم و مکاتب و عقاید اهمیتی نمی دهند هم به دلیل نداشتن بینش کافی گروه مقابل را تمسخر می کنند و دلیلی برای آنهمه اشتیاق نمی یابند که متاسفانه زنان در جوامع جهان سوم به دلایل مختلفی عموما خیلی کم اهل مطالعه هستند وبه همین دلیل معمولابرای جبران کمبود اطلاعات خود سعی می کنند اطلاعات را از زبان و دهان مردم دیگر به خصوص همنوعان خود رد یابی کنند !واین البته ابتدای فاجعه است ! اگر چه جلسات مذهبی خانگی می تواند نقش موثری داشته باشد ولی نه برای عموم مردم . بدیهی است کسی که اعتقادات مذهبی کمتری دارد در این کلاسها و جلسات خانگی هم کمتر شرکت خواهد کرد . تجربیات دیگر کشورها نشان می دهد که دولتها به بهانه ی بیمه کردن زنان خانه دار آنها را مجبور به شرکت کردن در کلاسهای گروهی مختلفی کرده اند و در این کار به موفقیتهای بزرگی هم رسیده اند . هم پیشرفت علمی و فکری به آنان داده و هم اندیشه های هسته های مرکزی و کوچکترین واحد های خانوادگی را در دست خود گرفته اند .البته از تاثیرات معلمان و مشاوران دینی و دروس دینی در مدارس نیز نباید غافل شد . لازم ست که مباحث دینی به روز شده و همراه با پیرفتهای علمی مورد بررسی علمی قرار بگیرد تا جوانان دین را جدایی از علم روز نبینند . و آن را کهنه و قدیمی و از کار اوفتاده ندانند .
[1] ترجمه بیان السعادة، ج11، صفحه 25 و 26 [1] شهاب الأخبار با ترجمه، متن، ص: 64
1-محیط خانواده و بى توجهى والدین
بى توجه بودن یا کم توجهى پدر و مادر یا مربى خانواده نسبت به فرزندان در محیط خانه و سطحى نگرى آنان در ابتداى نوجوانى فرزندان و یا احیاناً بى مبالاتى اعضاى خانواده نسبت به مسائل دینى خصوصاً فریضه نماز تأثیر بسزائى در تربیت فرزندان بجاى مى گذارد. بعنوان مثال فرزند اگر در خانه اى رشد نماید که در آن خانه کسى به نماز اهمیت ندهد و یا در قبال مسائل دینى خود را مسئول ندانند و یا خود اهل نماز باشند ولى فرزند خانواده را تحریض و تشویق به نماز ننمایند قطعاً فرزند آن خانواده اهل نماز و عبادت نخواهد شد البته شاید در آینده بر اثر عوامل دیگر به نماز روى آورد که این احتمال ضعیفى است.
اینگونه از خانوادهها که فرزندانشان تمایل و گرایش چندانى به مسائل عبادى از خود نشان نمى دهند بر دو قسمند: یک گروه خانوادههایى هستند که والدین و مربیان آنان به نماز اهمیت نمى دهند و طبعاً فرزندانشان از آنان تقلید مى کنند. دسته دیگر خانوادههایى مى باشند که خود دیندار و اهل عبادتند و لیکن نسبت به فرزندان خود در این امر هیچ وقعى نمى نهند. نماز خود را مى خوانند و روزهشان را مى گیرند امّا از اینکه فرزندان به مسائل دینى پاى بند باشند یا نه براى آنها یکسان است. هرگز از فرزندان بعنوان پدر و مادر نمى خواهند که نمازش را بخواند و یا روزهاش را بگیرد. هیچ مسئولیتى را در قبال آنان احساس نمى کنند. گویا دین اسلام در مورد توصیه های دینی خود نعوذبالله دچار ظلم شده است که سعی می کنند کودک و نوجوان خود را از فرایض دینی منع کرده و یا با رفتارهای بی تفاوت خود این فرایض را سخت و غیر قابل تحمل جلوه داده و آن را تنها مختص بزرگ ترها بدانند .
حتی در بسیاری از موارد دیده شده است که سعی در این تلقین دارند که جوان باید خوشگذرانی !(از دیدگاه ایشان )کند و مومن و مقید بودن تنها برای وقتی است که فرد ازدواج می کند و یا پیر می شود !شاید بتوان یکی از مهمترین عوامل عدم تمایل گروهی از جوانان را همین روحیهی گسسته بودن و رها بودن از هر قید و بندی دانست . به عبارت دیگر فرهنگ راحت طلبی و بی مسئولیتی در جوامع فرزند سالاری به طور عمده باعث می شود کودک در بزرگسالی تمایلی به انجام امور سخت تر و دشوار تر از جمله انجام فرایض دینی نداشته باشد چرا که اصولا از بچگی هیچ مسئولیتی را در قبال خود و اطرافیان خود تجربه نکرده است .
در روایات به طور متعدد آورده شده است که کودکان خود را از بچگی به کم خوابی و یا بی نظمی محدود در ساعات خواب عادت دهید (امام صادق (ع) تا آنها در بزرگ سالی توانایی انجام امور مشکل تر را داشته باشند . حتی روایت است که حضرت زهرا(س) کودکان خود را در شب قدر بیدار نگه می داشته است و... در این موارد روایات زیادی وجود دارد که نقش قدرت بدنی و تمرینات محدود آن را در بزرگ سالی موثر می داند . بدیهی است نوجوانی که در طول دوران کودکی خود هرگز نوسانی در خداماتی که بهش ارائه می شده است ندیده و در خانه هیچ گونه سختی و مشقتی را ندیده است نمی تواند در سطح جامعه نیز فردی مسئولیت پذیر و سختی پسند باشد.
این افراد حتی در زمینه ی زندگی زناشویی خود نیز تحمل هیچ گونه سختی را نخواهند داشت و با کوچکترین ناملایماتی زندگی زناشویی خود را رها می کنند . همچنان که آمار بالای طلاق این را به اثبات رسانده است . اگر گذشتگان ما دستور می دادند که دختر با لبلس سفید عروسی می کند و باهمان لباس هم کفن می شود . اگر چه می تواند دستوری سخت گیرانه باشد امام در عمق این سختگیری نکته ای مهم خفته است و آن هم همانا طلب انعطاف و گذشت در زندگی زناشویی است البته از دختری که در آن زمان که این گفته وجود داشت این دختران در محیط خانه نقشی بسیاری موثر داشتند به طوری که حداقل نیمی از زندگی سخت آن روزگار را به دوش می کشیدند و این عادت را با خود به خانواده ی همسر خود می بردند .
بسیار روشن و مسلّم است که فرزندى که تن پرور بار آمده است بزودى به عبادت تن در نخواهد داد. کانون خانواده مهمترین عامل دراین زمینه محسوب مى شود چون کانونى که جوان در آن رشد یافته کانون بى تفاوتى بوده است و هرگز کسى از طریق محبت و تشویق و یا از راه قهر و تهدید او را به امور عبادى و ادار نکرده و یا از او نخواسته است. چه بسا این جوان نسبت به سایر امور زندگى فردى سر به زیر و تسلیم پذیر و با شخصیتى از دیدگاه خانواده باشد و لیکن اهل نماز و دیانت نیست. این بدان جهت است که والدین در آن امور تأکید داشته امّا در امور دینى اصرارى به خرج نداده اند. و اگر در بُعد دینى توجه داشتند قطعاً خللى در او مشاهده نمى کردند.
2-عدم آگاهى و بینش کافى از فریضه نماز
عالم نبودن به محتواى نماز، درک پایین و بسیار اندک نسبت به تأثیر آن، عدم توجه به جایگاه نماز در اسلام، نداشتن انگیزه و هدف در اقامه و برپایى آن، آشنا نبودن به اسرار و فلسفه نماز و درخواست امور مادى از خدا و عدم دست یابى به آن یکى از عواملى است که جوانان را از این فریضه الهى دور نگه داشته است. در گفتهها و نوشتههاى بسیارى از آنان این نکته جلب توجه مى کرد که ما نمى دانیم براى چه باید نماز خواند. اگر نماز نخوانیم چه مى شود. با ترک نماز چه چیزى را از دست خواهیم داد و ظاهراً مشاهده مى شود آنان که نماز را برپا مىدارند با کسانى که تارک نمازند فرقى نمى کنند. اگر نماز باید در زندگى افراد مؤثر واقع شود پس چرا این اثر ملموس نیست و چرا این مرزبندى را عملاً ما نمى بینیم؟ مگر خدا به دو رکعت نماز ما محتاج است؟ جوان باید قلبش پاک باشد، انسان باید با دوستان و همسایگان و نزدیکان و همنوعان خود رفتار شایستهاى داشته باشد. خدا اینها را از ما خواسته است. نه اینکه نماز بخوانیم و در عین حال صدها عمل ناشایست را مرتکب شویم. اصل این است که ما انسان خوبى باشیم حال چه قائم به نماز باشیم یا تارک آن. پس ملاک انسان خوب بودن، نماز خواندن نیست بلکه دل و قلبى پاک داشتن است.
همه این سوالها حاکى از آن است که شناخت لازم و آگاهى کافى از فضائل نماز و جایگاه آن در اسلام براى کثیرى از نوجوانان و جوانان حاصل نشده است. که در بر طرف کردن آن هم جامعه و مبلغین دینی موثر هستند و هم خود خانواده . به نظر می رسد وقت آن رسیده است که به دختر و پسری که قصد داشتن فرزندی را دارند باید این آموزش داده شود که جدایی از اعتقادات شخصیشان اجازه دهند کودکشان این قدرت انتخاب را داشته باشد تا بتواند دین و روش زندگی خود را بدون هیچ تلقین منفی از جانب خانواده است ،انتخاب کند . به عبارت دیگر چون تقلید در اصول دین جایز نیست در نتیجه پدر و مادران باید اجازه دهند که فرزندانشان خود دین و روش زندگی خود را تحقیق کرده و انتخاب کنند و با پیش داوری های نسنجیده (در خانواده های سست اعتقادی )فرزند خود را از راه حقیقت منحرف نکنند . در یک خانواده ی سالم کودک و نوجوان باید این اجازه را داشته باشد که بدون هیچ تلقین فکری از جانب والدینش و تنها از طریق دیدن اعمال شایسته ی آنها قدرت انتخاب داشته باشد .
3-نقش دولتها و حکومتها در تعمیق باورهای دینی:
در جوامع سنتی که کار تربیت کودکان و نوجوانان عموما بر گردن خانواده ها است و فرزندان اولین مربیان خود را در محیط خانواده می یابند به نظر می رسد دولتها باید برای جهت دهی و سامان دهی به این معلمین ابتدایی باید قدمهای گسترده تر ی بر دارند . به عبارت دیگر در جوامع پیشرفته که پدر و مادر مدت زمان بیشتری را در محیط بیرون خانواده و در سر کار خود سپری می کنند کودکان و نوجوانان در چتر فکر و تبلیغی دولتهای خود قرار دا رند و این دولتها هستند که به آنها پرورش داده و می آموزندکه چگونه باید فکر کنند و به چه چیزی باید فکر کرده و چه چیزی اصلا ارزش فکر کردن ندارد .(که متاسفانه در جوامع اروپایی از کار کردن زنان در محیط خانه استقبال بیشتری شده و به این ترتیب کودکان مانند سربازانی صفر و با لوحی سفید در اختیار تام دولتهایشان هستند و آنها هرگونه که می خواهند بر روی این لوح نقاشی می کنند !و سود زیادی را از عدم تمرکز خانواده ها و عدم هسته ای بودن خانواده ها می برند .)
اما در جوامع سنتی که زنان عموما در منزل هستند اولین هسته ی تربیتی در داخل منزل و با توجه به تبلیغات و تلقینات مادران انجام می شود . دکتر بهشتی در این زمینه نظریه ی والایی داشتند و می فرمودند اگر کسی بخواهدذ مردمی را به بند بکشد باید که ابتدا بر روی فرهنگ زنان آن جامعه تمرکز کرده و آن را تعویض کند .چنانچه در قرآن نیز یکی از نتایج حکومتهای فرعونی را کشتن روح غیرت در مردان آن جامعه و گسستن محیط خانواده و هسته ی خانوادگی را ذکر کرده است . الأعراف/127)"وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَ تَذَرُ مُوسى وَ قَوْمَهُ لِیُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ یَذَرَکَ وَ آلِهَتَکَ قالَ سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ وَ نَسْتَحْیِی نِساءَهُمْ وَ إِنَّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ"و اشراف قوم فرعون (به او) گفتند: آیا موسى و قومش را رها مىکنى تا در این زمین فساد نمایند و موسى، تو و خدایانت را رها کند؟! (فرعون) گفت: به زودى پسرانشان را مىکشیم و زنانشان را زنده نگاه مىداریم و ما بر آنان تسلّط کامل داریم.
روایات بسیاری وجود دارد که به خوبی نشان می دهد دین اسلام برای علم چقدر ارزش قائل است :از رسول الله (ص)"طلب العلم فریضة على کلّ مسلم".(طلب علم کردن فریضه است بر همه مسلمانان)؛ [1]آنچه کردنش فریضه بود دانستنش فریضه بود، و آنچه گردنش سنت بود دانستنش سنت بود، و مصطفى علیه السّلام گوید که: هر که بآموختن علم دین شود فرشتگان از براى تعظیم علمش پر کشند تا وى بر پر ایشان میگذرد، و خداى تعالى بهشت بر وى آسان کند، و فرق میان وى و دیگر قوم چون ماه شب چهارده در جنب ستارگان بود، زیرا که عالم میراث گیر پیغمبرانست علیهم السّلام، و هر که خواهد که آزادگان را بیند از آتش دوزخ گو طالب علمان را ببین، و بدانخداى که جان محمّد بفرمان اوست که هر گامى که کسى از بهر طلب علم برگیرد عبادت یک ساله در جریده وى «1» بنویسند، و شهرستانى از بهر وى بنا کنند، و زمین از بهر وى آمرزش خواهد، و بامداد آمرزیده خیزد و نماز شام آمرزیده خسبد، و علم آموختن بهترست از روزه داشتن و همه شب نماز کردن، و ثواب آنکه یک مسأله در دین بیاموزد بهتر از آن بود که کوه احد زر بصدقه بدهد.
4-مزاحم دانستن نماز براى کارهاى شخصى
برخى چون در وقت نماز مشغول کارها و اعمال شخصى خود هستند فرصت اینکه نماز را در اوّل وقت آن اقامه کنند ندارند و وقتى که فرصتهاى اوّلیه براى اقامه و برپایى نماز از دست برود تدریجاً بعد از استراحت چون دوباره مشغول فعالیت مىشوند اقامه نماز را مانعى براى انجام کارهاى خود مىدانند. البته فرهنگ نماز خواندن در اول وقت بدون اینکه کار مردم در ادارات و نهادهای دولتی که خود اولین مبلغان هستند می تواند شیرینی خواندن نماز اول وقت را به بهترین شکل تبلیغ کند البته به شرطی که در همه جا نهادینه باشد .
به طوری که این گونه نباشد که مثلا در بانک ها مردم در حال انجام معاملات بانکی باشند ولی در شهر داری کارمندان در حال خواندن نماز باشند به این ترتیب اگر جایگزینی برای کارمندان وجود نداشته باشد کار مردم از شتاب لازم برخوردار نخواهد شد و این یک تبلیغ منفی برای دست و پاگیر بودن نماز به حساب می آید .
اما تصور کنید که در یک جامعه ای تا وقت نماز شد (مانند بعضی از کشورهای عربی )بلافاصله تمام مکانها از کار دست می کشند و هیچ فعالیت اقتصادی ،تجاری،خرید و فروش و... صورت نمی گیرد و در این شرایط افراد احساسا امنیت اجتماعی و فکری کرده و خود نیز در این فضایی که هیچ فعالیتی صورت نمی گیرد خود را ماب به خواندن نماز می کنند !
قالب جدید وبلاگ پیجک دات نت |