وبلاگ متفکران
منظور از"سنت الهی "چیست ؟ (فاطر/43) "اسْتِکْباراً فِی الْأَرْضِ وَ مَکْرَ السَّیِّئِ وَ لا یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِهِ فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ سُنَّتَ الْأَوَّلِینَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلاً" (نفرت آنان از حق) به خاطر استکبار در زمین و نیرنگ بدشان بود، و نیرنگ بد جز اهلش را فرا نگیرد، پس آیا آنان جز سنّت (خداوند را در مورد قلع و قمع) پیشینیان انتظار دارند؟ با آنکه براى سنّت و قانون الهى هرگز جایگزینى نخواهى یافت، و هرگز براى سنّت الهى تغییرى نخواهى یافت. منطبق بر آیه ی فوق سنت الهی عبارتند از مجموعه قوانین ثابیتی که در دنیا جاری است و آن می تواند مادی و یا معنوی باشد . به عبارت دیگر کلیهی قوانین ریاضی و فیزیک و شیمی و... و یا قوانین کلی که در علوم بصری و روانی هم جاری می باشد جزو سنت الهی می باشند . مانند قانون جاذبه ی زمین ، اینرسی حرکتی ،تصاعد حسابی ،تصاعد هندسی،و.... برای مثال همه ی ما می دانیم که یخ با افزایش درجه ی دما ذوب می شود و این قانون در شرایط عادی که بر روی کره ی زمین وجود دارد همیشه صادق است ،و آنچنان که ما هرگز غیر آن فکر نمی کنیم . و یا جاذبه ی زمین بر روی کره ی زمین وجود دارد و در همه جای زمین صادق است وغیر از این فکر نمی کنیم . بنابر این سنت های الهی همان قوانین ثابتی است که دنیا بر اساس آنها بنیان گذاشته شده است . اما سوال مهم دیگر این است که اصلا چه لزومی به وجود سنتهای الهی است . بدیهی است اگر قرار بود که قوانین ثابت در روی کره ی زمین وجود نداشت بشر هرگز به پیشرفت و ترقی دست پیدانمی کرد . هرگز نمی توانست کیفیت زندگی مادی خود وسپس معنوی خود را ارتقا دهد. تصور کنید که هر روز آب در یک دمای خاص یخ می بست !و هرگز قابل پیش بینی نبود !تصور کنید جاذبه ی زمین هروقت دوست داشت وجود داشت و هر وقت دوست نداشت وجود نداشت !تصور کنید که امروز چشمانتان اگر سیاه بود معلوم نبود یک دقیقه بعد هم سیاه می ماند یا نه !فکر کنید خونتان که الان مایع است یک لحظه بعد خود به خود جامد می شد و... اصلا زندگی امکان پذیر نبود . بنابراین سنت الهی حق است و باید وجود داشته باشد چرا که در غیر این صورت به اصطلاح آجر روی آجر بند نمی شد . اما معجزه ی قرآن در این آیه به این جا ختم نمی شود بلکه این آیه اصلا به وجود سنت های الهی بر امور معنوی اشاره دارد و این خیلی جالب است که همچنان که ما در زندگی مادی دارای قوانین ثابتی هستیم که دنیا بر پایه ی آن واقع شده است در مورد امور معنوی نیز قوانینی حاکم است که دنیا بر آن بنیان گذارده شده است .وچون یافتن این سنتهای الهی بسیار سخت است از یافتن سنتهای مادی است (چرا که سنتهای مادی نه تنها اثراتشان بسیار زود است بلکه می توان با امتحان های مکرر به زودی به آن دست یافت . اما سنتهای معنوی دارای اثراتی دیر هنگام هستند و پی گیری آنها مشکل بوده و امکان امتحان آن بسیار سخت تر است ) . امروزه دانشمندان ارزیابی کرده اند بسیاری از برنامه ریزی های اشتباه فرهنگی اثرات خود را بعد از گذشت 30 سال نشان می دهد . در این شرایط پی گیری سنتها ی الهی در بخش معنوی بسیار سخت می باشد و در واردی هم ربط دادن آنها بسیار مشکل می باشد . به طور مثال چه کسی می تواند ثابت کند که میزان رعد و برق آسمان به میزان زنا در یک شهر رابطه دارد !. اما حقیقت این است که خداوند در داستانهای مکرری که در قرآن آورده است بسیاری از ثنتهای معنوی الهی را برای سهولت کار ما بیان کرده است و بسیاری دیگر از این قوانین را هم امامان بیان کرده اند . بطور مثال در روایت است که هر کس نزول بخورد عاقبتش در فقر به سر خواهد برد . اگر چه ممکن است این عاقبت 10 سال یا 30 سال بعد باشد ولی آنچیزی که مهم است این است که این امر بالاخره محقق خواهد شد ! امام صادق (ع) فرموده اند که به مردم ظلم نکنید چرا که خداوند کسی می گمارد که به فرزندان شما ظلم بکند ! واین سنت الهی است که مردم بازتاب عمل خود را خواهند دید .و یا در جای دیگری از قرآن آروده شده است کسی که انفاق کند خداوند مال او را مانند خوشه ی گندم تصاعدی افزایش خواهد داد و عوض انفاق او را جبران خواهد کرد و این هم سنت الهی است و حتمی . اما سوال مهم این است که چرا تحقق سنتهای الهی در بخش معنوی بسیار دیر است و قابل پیش بینی باشد . مثلا ما توانستیم میزان جاذبه ی زمین را اندازه بگیریم ولی نمی توانیم زمان عذاب الهی را برای قومی بد کار اندازه بگیریم و برایمان قابل پیش بینی نیست همچنان که حتی برای پیامبر خداوند (حضرت یونس )هم قابل پیش بینی نبود و او قوم خود را قبل از اجرا شدن سنت الهی رها کرد !به طور مثال در محاوره ی روز مره بارها ما می گوییم :((تا کی باید فلان چیز و یا ظلم فلان کس را تحمل کنم پس چرا خداوند سنت خود را در تغییر دادن و یا عذاب دادن فلان کس و یا فلان چیز اجرا نمی کند ؟ )) خداوند در قرآن خود اشاره ای کرده است به پیامبر (ص) که "اذن " باش . (التوبة/61) "وَ مِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ" برخى از منافقان، پیامبر را آزار مىدهند و مىگویند: او سراپا گوش است. (و به سخن هر کس گوش مىدهد.) بگو: گوش دادن او به نفع شماست، او به خداوند ایمان دارد و مؤمنان را تصدیق مىکند و براى هر کس از شما که ایمان آورد، مایهى رحمت است و آنان که رسول خدا را اذیّت و آزار مىدهند، عذابى دردناک دارند. بنابراین خداوند در این آیه نشان می دهد که یکی از دلایل تاخیر در عذاب همانا فرصت برای توبه پذیری افراد است و این که مردم فرصت به خود آمدن را داشته باشند . مانند اینکه به نزول خوار فرصت می دهد تا قبل از فقیر شدن راه روش خود را تغییر دهد(سیستم بانکداری بر پایه ی نزول آمریکا که فرو ریخت بعد از چیزی حدود30 سال بود ). یکی دیگر از دلایل تاخیر امتحان مردم اصراف منطقه ی گناه می باشد مانند اینکه در مورد هم ج..ن..س با.زا.ن دوره ی حضرت لوط آنقدر تاخیر در عذاب آن افراد شد تا افراد دیگر آن اجتماع آزمایش شوند و وقتی گناه همه گیر شد سنت الهی محقق شد . و یا مانند تاخیر بازگشت حضرت موسی به سوی قوم خود بود که این تاخیر وسیله ای برای امتحان بیشتر قومش بود . و دلایلی مانند پرورش یافتن بیشترمومنین در شرایط سخت و بروز استعدادهای آنها ،تفریق بیشتر بد از خوب،و... دلایل دیگری را که الله به آن اعلم است .
قالب جدید وبلاگ پیجک دات نت |