سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ متفکران

آیا دین از سیاست جدا است ؟

برای اینکه جواب این سوال مهم را بدست آوریم لازم است که ابتدا هر کدام از این دو کلمه را تعریف کنیم

منظور از دین عبارتند از راه و روش زندگی کردن . به این ترتیب هیچ مخلوقی در عالم بدون دین نیست . به همین دلیل است که خداوند در قرآن می فرماید همه ی عالم در حمد من هستند . چرا که همه ی عالم دارای راه روش مشخصی در زندگی خود هستند . به زندگی حیوانات نگاه کنید . آنها بر اساس یک خط مشی مشخی زندگی می کنند . و روش خود را برای زندگی که خداوند برای آنها تعیین کرده اند ،دارند . در مورد انسانها هم همین طور است . آن بودایی هم بر اساس یک طرز تفکر و عقیده ای زندگی می کند در نتیجه به اصلاح می گوییم بودایی دین خودش را دارد و مسیحی دین خودش را و مسلمان دین خودش را دارد . اما در مفهوم جزئی که در قرآن آوده است که ما به عنوان دعا در سوره ی حمد از خداوند می خواهیم که خداوندا ما را به صراط دین راهنمایی کن منظور راه و روشی است که پیامبر آخر و امامن بعد از برای ما تبیین کرده اند .

اما در مورد منظور و مفهوم سیاست مستقیم از امام کمک می گیریم :

الإمام الحسن «ع»- سأله رجل عن السّیاسة فقال: السّیاسة أن ترعى حقوق اللَّه، و حقوق الأحیاء، و حقوق الأموات....

امام حسن «ع»- کسى در باره سیاست از آن «امام» پرسید، در پاسخ فرمود:

سیاست عبارت از آن است که حقوق خدا و حقوق زندگان و حقوق مردگان را مراعات کنى....(الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج‏6، ص: 621)

بنابراین تعریف واضح سیاست عبارتند از حقوقی که بین مردم جاری است و اگر کسی حقوقی که بین مردم جاری است .به عبارت دیگر راه و روشی را که افراد در برخورد بین خود و حتی خدای خود در بر می گیرند همان سیاست آنها است .

حالا با این تعریف چطوری می توان گفت که دین از سیاست جدا است . به این مفهوم که برای هر زندگی یک سری روابطی تعریف شده است چرا که انسان موجودی کاملا مستقل نیست . انسان در عالی ترین مرتبه ی خود باز هم بی نیاز از ارتباطات اجتماعی خود نیست در عیت حال که مجبور است با محیط حیوانی و گیاهی هم در ارتباط باشد و مجبور است که برای ایجاد و استمرار این رابطه راه و روشی برای خود تعریف کند . اساسا قوانین کشورها هم همین طوری و به همین دلیل درست شد تا راه و روش برخورد آنها با محیط اطراف اعم از محیطهای گیاهی ،حیوانی،و افراد و در ابعاد بزرگ تر اجتماعات گونانگون مشخص شود . دین ما عین سیاست ما است . اگر بگوییم دین از سیاست جدا است عین این است که بگوییم آب بدون خیسی باشد .خاصیت آب خیس کردن است و اگر خیس نکرد دیگر آب نیست . هر چیزی هست جز آب .حتی در حدیث زیر امام صادق (ع) رابطه ی و برخورد شما نسبت  به مواد غذایی و جامدات را هم سیاست تعریف کرده اند .

"حضرت امام جعفر الصّادق علیه السّلام فرمود که: مرض بچند وجه است مرض بلوى و امتحان و مرض عقوبت عصیان و مرض که علّت فناء و سپردن جانست و ترا زعم چنانست که هر کسى که او سیاست بدن خود کند در مأکل و مشرب.(  آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج‏2، ص:6 22)"

معنی سیاست در دنیای امروز:

 

به خوبی مشخص شد که آنچیزی که از جدایی دین از سیاست مطرح است تنها جنبه ای بسیار جزئی از روابط افراد در سطح کلان با یکدیگر است. اما برای اینکه منظور گروهی را که می گویند دین از سیاست جدا است را دقیق بفهمیم مجبوریم  این دو کلمه را ریز تر بررسی کنیم :

دین اسلام را به دو قسمت اعتقادات در فرعیات و اعتقادات در اصول دین تفکیک می کنیم :

الف-اعتقادات در فرعیات دین

اگر اصول دین که شامل آن 5اصل امامت و عدالت -معاد و... است را از دین جدا کنیم  الباقی شاخ و برگ دین همان فرعیات دین می شود که می توان مانند آداب و رسوم غذا خوردن  ،آداب و رسوم پوشیدن ،آداب و رسوم مهمانی دادن و.... 

در سیاست هم برای پراکنده نشدن کلام سیاست را به سه رشته ی اصلی لیبرالها (آزادی گرایان مطلق)و متجرین (اسلام طلبان تند رو)و یک گروه متعادل وسطی تقسیم می کنیم .

در برخورد با اعتقادات فرعی دین لیبرالها می گویند که  فرعیات دین  نباید باعث عدم ایجاد در روابط بین افراد و یا ارگانها و یا بین کشورها و یا بین ادیان مختلف شد . لیبرالها در این مورد اعتقاد دارند که  آداب و رسوم فرعی انسانها نباید مانعی برای ایجاد رابطه باشد و این حرف ایشان (در این مورد )دقیقا همان است که پیامبر اسلام (ص) می فرمایند که اختلافات مایه ی رحمت است . یعنی باید از اختلافاتی که بین آداب و رسوم افراد و روش زندگی آنها است به بهترین شکلی استفاده کرد و این حقیقتی است که خداوند آن را قرار داده است . تنوع در آداب و رسوم افراد و متعاقب آن جامعه را پویا و زنده نگه می دارد . زندگی را از کسالت و یک نواختی در می آورد.زمانی که عمر به ایران حمله کرد و می خواست که کتابها ی ایرانیان را بسوزاند (که البته نیمی از آنها سوزانده شد )امیر المومنین علی (ع) مانع شد.عمر گفت که ما قرآن را داریم و چون خداوند خود گفته است که من همه چیز را در قرآن ذکر کرده ام پس مااحتیاج به هیچ کتاب و آداب و روش زندگی دیگری نداریم ولی علی (ع)  این تنوع فرهنگی را" کتاب مبین "(که در قرآن ذکر شده است )خواندند . به این معنی که ایشان فرمودند اگر می خواهید قرآن را بفهمید باید از کتاب مبین و از این اختلاف فرهنگها و بررسی آنها متوجه شوید .

 

اینکه چگونه میتوان از تنوع فرهنگها و برررسی آنها به مفهوم قرآن رسید مبحث دیگری است که در این مقال نمی گنجد ولی  تا اینجا این را بدانیم که اختلاف فرهنگی  حقیقتی است انکار ناپذیر . قرار نیست که همه ی عالم یک مدل زندگی کنند . آنکسانی که می گویند دین از سیاست جدا ست اگر منظورشان همین قسم دین باشد (که البته متاسفانه نیست و در ذیل اشاره می کنم)دقیقا درست می گویند و این را خطاب به متجرانی می گویند که اختلافات دینی را در روش و رسوم زندگی نمی پسندند .

به یاد می آورم که وقتی آموزش و پرورش دستور داده بود دختران ترکمن باید برای آمدن به مدرسه مانتو بپوشند چقدر گلایه مندی ها بوجود آمد والبته این حق بود . قرار نیست که همه ی عالم به یک شکل و یک مدل زندگی کنند . ما نمی توانیم یک الگوی لباسی برای تمام مردم نسخه کنیم . من نمی توانیم بگوییم همه مثل من لباس  بپوشند و اگر نپوشند پس از من نیستند و خداحافظ! قطعا این سیاست سیاستی شکست خورده است و انتهای آنها انزوای خود فرد است چرا که دنیا به سرعت پیش خواهد رفت و این افراد متحجر در تنگنایی که خودشان برای خودشان درست می کنند گیرخواهند افتاد .قرار نیست که یک ترکمن مثل یک بلوچ لباس بپوشد چرا که لباس افراد و آداب و رسوم آنها در زندگی بسیار متاثر از تاریخ زندگی آنها ،جغرافیای زندگی آنها و.... و باید به این اختلافات احترم گذاشت و نباید این اختلافات مانعی در برقراری ارتباط بین افراد باشد .من تعجب می کنم از گروهی که اگوی خاصی برای خود تعرف کرده اند و می گویند هرکس این گونه می پوشد بله و لاغیر . من خودم به شخصه در جلسه ای شرکت داشتم که خانمی به قول خودش فوق لیسانس حوزه داشت و سر تا پا سیاه بود (منظور دست کش سیاه و جوراب سیاه و چادر و مانتو و...)و دقیقا گفت :ما بد حجاب نداریم ،یا محجبه یا بی حجاب . هر کسی مثل من لباس پوشیده (و با دست و انگشت اشاره ی خود از بالابه پایین خود اشاره کرد )حجاب دارد و اگر اینگونه لباس نپوشیده بی حجاب است.( ؟؟؟؟ )فکر کنید جوانانی که با مقنعه بودند ویا مردم ترکمن و پاکستانی و... با روسریهای رنگا رنگ و.... یک میلیار مسلمان دیگر از چشم این خانم بی حجاب هستند ؟؟؟!!!واین حرف خود بابی برای بستن دریچه های گفت و گو می شود . قطعا نقطه ی مشترکی بین این اعتقادات تند رونده و7میلیارد مردم جهان نمی ماند . کی پیامبر اکرم (ص) به خودش اشاره کرد و گفت مسلمان من هستم و اگر کسی این طور نباشد مسلمان نیست . خوب اگر پیامبر اسلام (ص) می خواست اینطوری تبلیغ کند که یک نفر هم مسلمان نمی شد ! اگرقرار باشد انعطاف پذیری وجود نداشته باشد یک نفر با نفر بغلیش هم نمی تواند ارتباط برقرار کند چه برسد به دنیا .من نمی تواند به عناون یک مسلمان نسبت به فرار جوانان  (حتما لازم می بینم در مقاله ای مفصل در این مورد بحث شود ) و... بی تفاوت باشم وبگویم مهم نیست . نیمی از دنیا تنها در عرض 13 سال دوران زندگی مبارک پیامبر اکرم (ص) خودشان داوطلبانه به دین اسلام روی آوردند .تاریخ موفق ترین سیاستمدار عالم را د این دوران به خود دید . دید که می شود با انعطاف و مهربانی مانند آهنربا مردم را جذب کرد .و اگر انزوایی رخ می دهد قطعا تجدید نظر در آن امری بدیهی است .

افراد دارای طبایع گوناگون ،فرهنگها و آداب و رسوم به ارث رسیده از نیاکانشان هستند که البته برایشان محترم هست . آداب زندگی خودشان را در طول سالیان مدید بر اساس انطباق با محیطشان بدست آورده اند . از بررسی رقصهای محلی  نقاط مختلف عالم و نمایشهایی که در بین حرکتهای موزونشان وجود دارد می توانید به عمق فرهنگها و آیینها و اعتقادات افراد پی ببریم.(که در این مقا ل نمی گنجد).باید قبول کنیم که پوشیدن دامن هفت طبقه ی ترکمن حق اوست و اگر بخواهیم این را از او بگیریم در صورتی که علم داریم تن او پوشیده است به او جفا کرده ایم و حتی تصور این هم باعث انزوای خود فرد خواهد بود . لباس کیمونوی ژاپنی یکی از پوشیده ترین لباسها است وحق اوست و باید به آن احترام گذاشت و اگر بخواهم در ایجاد ارتباطم شرط بر عوض کردن آن لباس بگذارم نتیجه ای جزانزوا ندارد .و....

نتیجه اینکه اگر منظور جدایی دین از سیاست  این فروعیات است درست است و قطعا حق با لیبرالها است

اما گروه بعدی سیاست در ارتباطات مردم در اصول اعتقادی و اصول دین است .

بدیهی است  که هر فردی  در مذهب خود به اصولی اعتقاد و مسلمانان هم . 5 اصل دین ما پایه های صندلی است که ما شیعیان به آن تکیه می زنیم . به طور مثال اگر کسی به معاد و عالم دیگر اعتقاد نداشته باشد مسلمان نیست .هرکسی می تواند باشد ولی ادعای مسلمانی نمی تواند داشته باشد (خوب دقت کنید ).مانند اینکه من بگویم من متاهل هستم ولی  همسر خود را به عنوان زن و یا شوهر خود قبول نداشته باشد . این عمل دوم ناقض ادعای اول است .در این حالت من هر اسمی می توانم داشته باشم جز متاهل بود ! عدالت رکن دیگر اسلام است . من نمی توانم ادعای مسمانل بکنم ولی به عادل بودن خداوند و اجای عدالت اعتقادی نداشته باشم . در نهج البلاغه آمده است : از حضرت علی (ع)پرسش شد (ع) عدل برتر است یا جود؟ فرمود: عدل همه چیز را بجاى خود وادارد وجود آنها را از آن بدر آرد، عدل یک سیاست عمومى است وجود یک بر خورد خصوصى پس عدل اشرف و برتر آن دوتاست‏.

در تفسیر:إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ فرمود: عدل انصاف است و احسان بخشش، و فرمود (ع) سلطان پاسدار خداست در روى زمین و فرمود (ع): راى درست دولتمردان با آمدن دولت آید و با رفتن آن رود نهج البلاغه: پرسش شد (ع) عدل برتر است یا جود؟ فرمود: عدل همه چیز را بجاى خود وادارد وجود آنها را از آن بدر آرد، عدل یک سیاست عمومى است وجود یک بر خورد خصوصى پس عدل اشرف و برتر آن دوتاست‏.

 الإمام علی «ع»: سیاسة العدل فی ثلاث: لین فی حزم، و استقصاء فی عدل، و إفضال فی قصد. امام على «ع»: سیاست (صحیح)، اجراى عدالت در سه چیز است: ملایمت، در عین قاطع بودن در اجرا؛ فرو گذار نکردن هیچ چیز، در اجراى عدالت؛ و افزودن بر بخششها، در عین میانه‏روى.( الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج‏6، ص: 528)

بنابراین علی (ع) اجرای عدل را پایه سیاست و سیاست موفق را در اجرای عدل می دانند .به یاد دارم در تلوزیون از رئیس جمهوری قبلی اندونزی در تعریف کشور اسلامی سوال شد او گفت عادل بودن نشانهی کشور اسلامی است و اگر کشوری عادل نباشد بیخودی ادعای اسلامی بودن می کند . (نمی دونم چرا دیگه اون مصاحبه را نشان ندادند !!) بگذریم .

امامت رکن دیگر سیاست در کشورهای اسلامی است . وایضاارکان دیگر.

اما نتکته ی قابل تامل این است که اف6رادی که اداعیه ی جدایی دین از سیاست را دارند منظور و غرض اصلیشان همین اصول دین است . گفتگوی تمدنها اگر در فرعیات دین اسلام و تعامل آداب و رسوم باشد همان طور که گفته بسیار درست و خوب است ولی متاسفانه آقایانی مانند خاتمی و... اغراض دیگری را در این بین هدف قرار داده اند . لیبرالها و سکولارها به نفی کلی اصول دین  و نقش آن بر ارتباط بین ملتها فکر می کنند.به این معنی که اعتقاد آنها این است که رکن معاد و یا رکن امامت نباید مانعی برای بر قراری ارتباط بین ملتها باشد . من سواالم این است که  اصولا منظورشان از کشور اسلامی چیست . اصلا یک کشور اسلامی را چگونه می توان تعریف کرد . اگر قرار باشد من نماز جمعه در کشورم نداشته باشد که یک سوره به آن اختصاص دارد پس چگونه جامعه ی دینی خود را باید تعریف کنم . (البته دقت شود شرکت کردن در نماز را نمی توان اجبار کرد ولی  برقراری آن جزو نشانه های کشور اسلامی است همچنان که زکات را نمی توان اجبار کرد همچنان که در دوران حکومتی علی(ع)بود ولی بودن آن جزونشانه های کشور اسلامی است  و....)وقتی از آقای خاتمی پرسیدند که چرا وقتی به مجمع سازمان ملل رفتی دعا برای فرج نکردی وامر به معروف را وانهادی .گفت چیزی که خود وجودش (وجود امام زمان (عج) جای شک دارد نباید مانعی برای برقراری ارتباط بین ملتها باشد(؟!)من سوال می کنم که چرا انعطاف باید در اصول دین از جانب ما باشد ؟چرا آنها یاد نمی گیرند که من را به عنوان یک مسلمان بپذیرند و بپسندند .در دوره ی ایشان خواندن زیارت عاشورا تقبیح می شد به بهانه ی اینکه این کار باعث عدم ارتباط بین ما و کشور عربستان می شود ... سوال می کنم مگر در زمان حضرت علی (ع) و یا امام حسن (ع)که زیارت عاشورا و لعنی وجونداشت .اصلا حرف تا اینجا قبول است . همچنان که ما وقتی مکه می رویم زیارت عاشورا را بدلیل حساسیت آنها نمی خوانیم و تقیه می کنیم ولی وقتی کم کم در آن دوران شنیده شد که اصلا زیارت عاشورا حدیثی(نعوذبالله)من در آوردی است و کم کم نقشه ی پاک کردن این دعا از مفاتیح و... کشیده می شد و ... تازه معلوم می شود که منظور این گروها ی سکولاری انعطاف نبوده بلکه پاک کردن اصل بوده است . بنابراین مسلمانی که اصل و ارکان اصلی را قبول نداشته باشد اصلا مسلمان نیست و هر چیزی می تواند باشد جز مسلمان .

اما اگر کسی می ترسد که اگر ارکان اسلام را رعایت کند و این ارکان مانع  پیشرفت او می شود لازم است که بداند نصرت از خداوند .همچنان که امام على «ع»فرمودند: "العدل جنّة الدّول"عدل سپر دولتهاست.

الإمام علی «ع»: ثبات الدّول بإقامة سنن العدل.  دوام دولتها، در گرو اجراى آیین عدالت است.(  الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج‏6، ص: 498)النّبیّ «ص»: من عمّ عدله، نصر على عدوّه. پیامبر «ص»فرمودند: هر کس عدالت را در حقّ همه اجرا کند، بر دشمن خویش پیروز گردد.

پس اگر منظور از جدا بودن دین از سیاست جدایی اصول دین از روابط بین انسانها است ،خیر این امر امکان پذیر نیست .

فراموش نکنیم که منافقان ظاهرا حرفی را درست می گویند ولی در پشت آن حرف درست نیتهایی  پلید در سر دارند و این خطر ناک است . انعطاف داشتن و پذیرش ادیان مختلف کاملا خوب است . آنچنان که پیامبر (ص) وقتی وارد مدینه شدند با یهودیان ارتباط داشتند آنچنان که همه از این انعطاف لذت برده و مسلمان شدند .آنچنان که علی (ع) به تداوم حکومت عمر کمک کرد و منعطف بود و نتیجه ی آن گسترش دین اسلام در دنیا بود . ملایمت اصل است .ولی اگر قرار باشد به بهانه ی ملایمت اصل دین که همان 5 اصل دین است  را منکر شد اینجا خط قرمز دین اسلام است .

اگر در قرآن کریم ذکر شده است که گروهی از کفار هستند که با شما کاری ندارند عهدهایی را که با شما می بندند پایبند هستند و شما هم با آنها کاری نداشته باشید و این دقیقا همان سیاستی است که پیامبر اکرم (ص) وقتی وارد مدینه شدند در پیش گرفتند .

مثل اینکه دریک مهمانی شما می دانید که اگر نماز بخوانید شما را تمسخر می کنند .شما چه تصمیمی می گیرید . اگر قرار باشد که زمان دیگر ی برای نماز خواندن نداشته باشید دو راه بیشتر ندارید یا باید پیه ی تمسخر آنها را به جان بخرید و نماز خود را بخوانید و یا باید نماز خود که رکن دین شما است را ترک کنید برای اینکه هم از آنها مصون بمانید و هم بتوانید ارتباط خوبی با آنها داشته باشید . بدیهی است یک مسلمان نماز خود را می خواند . ضرب المثل خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو برای اصول اصلی دین و مذهب کارایی ندارد .

نتیجه اینکه من می توانم برای برقراری بهتر با ادیان مختلف در ضرورت غذا به سبک چینی بخورم . به سبک غربی ها روی صندلی غذا بخورم .لباس سنتی بلغارستان را بپوشم  و... ولی نمی توانم برای برقرار ی و پایداری و اینکه آنها خوششان بیاد امام زمان خود را کنار بگذارم . نمازم را نخوانم . روزه نگیرم و... . 

در پاسخ به دوستی که فرمودند چرا ما عقب افتاده ایم و این به دلیل دخالت دین در سیاست است بر طبق مطالب بالا تکمیل می کنند که تجدید نظر کلی ما باید در فرعوات دین و قدرت انطباق ما در آن قسمت باشد و حتما ایراد کار در آن قسمت است والا فاتح بودن و سعادت به شرط عمل به اصول الهی را خداوند خود تضمین کرده است . 

 

                                                                     صدق الله علی العظیم

 


نوشته شده در دوشنبه 90/5/24ساعت 3:20 عصر توسط آ.معماری نظرات ( ) |

قالب جدید وبلاگ پیجک دات نت

کد نوحه

کد مداحی