سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ متفکران

مراحل رسیدن به موفقیت از منظر قرآن

نظیر این سه آیه ی ذیل زیاد است . که من فقط این سه را نمونه آورده ام تا ببینیم خداوند متعال چگونه راه دستیابی به هدف را برای نوع بشر ترسیم کرده است . به عبارت دیگر اگر کسی بخواهد راهی را انتخاب کرده و آن را با موفقیت به نهایت برساند چگونه باید عمل کند . با مقایسه ی این سه آیه می توانید ببینید که یک جمله در این سه آیه مشترک است :...آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا ...

(الأنفال/72)‏"إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یُهاجِرُوا ما لَکُمْ مِنْ وَلایَتِهِمْ مِنْ شَیْءٍ حَتَّى یُهاجِرُوا وَ..."همانا کسانى که ایمان آورده و هجرت کردند و با اموال و جان‌هایشان در راه خدا جهاد کردند، و آنان که (مجاهدان و مهاجران را) پناه داده و یارى کردند، آنان دوستدار و حامى و هم‌پیمان یکدیگرند. امّا کسانى که ایمان آورده، ولى هجرت نکردند، حقّ هیچگونه دوستى و حما یت از آنان را ندارید، تا آنکه هجرت کنند...

(الأنفال/75)‏"وَ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا مَعَکُمْ فَأُولئِکَ مِنْکُمْ ..."و کسانى که بعداً ایمان آورده و همراه شما هجرت و جهاد کردند، آنان از شمایند....

(التوبة/20)‏"الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ"کسانى که ایمان آورده و هجرت کردند و در راه خدا با اموال و جانهاى خویش جهاد کردند، بزرگ‌ترین درجه را نزد خداوند دارند و اینان همان رستگارانند.

حال می خواهیم ببینیم که این سه کلمه در یک برنامه ریزی برای رسیدن به هدف چه تعریف و چه جایگاهی دارند :اول شروع می کنیم با کلمه ی اولی که آمده:... آمَنُوا ...

مشخص شد که اگر کسی بخواهد کاری را آغاز کند اول باید به کاری که می خواهد انجام دهد باید ایمان داشته باشد .به عبارت دیگر اول نیت درونی و عمیق بر انجام کار مهم است . شاید همه ی شما بگویید که این که حرف تازه ای نیست . معلوم است تا انسان نیت نکند که کار انجام نمی دهد .ولی اشتباه نکنید منظور از این کلمه یک نیت ساده نیست ،بلکه منظور یک خواست و نیت درونی همراه با علم کافی است . کلمات" خواستن " و "تمناکردن" را در زبان فارسی با کلمه ی " آمَنُوا " نمی توان قیاس کرد . تمنا کردن در زبان فارسی معمولا به نفر مقابل بر می گردد یعنی ما از چیز و یا کسی غیر از خود می خواهیم .و"خواستن "هم یک خواهش درونی ولی کاملا سطحی است . اما ایمان آوردن به یک کار "در حقیقت نیت انجام یک کاری بعد از بررسی های گسترده است به طوری که اینجا عقل و بعد هم قلب با تمام قوا به دنبال آن نیت روان می شوند.به عبارت دیگر "تمنا"را شاید بتوان خواست احساسی دانست و "خواستن "یک تمنای عقلانی صرف دانست .ولی "ایمان"آوردن به انجام کاری هر دو را دارد .

حالا چرا اینقدر موشکافانه این کلمه را بررسی می کنیم ؟!چون نیت درونی در رسیدن به هدف اولین گام و مهمترین است در این آیات .در تمام آیات این نیت درونی و عقلی اول آمده است .حال مثال می زنیم :فرض کنید کسی می خواهد ازدواج کند :طبق این تعلیم قرآنی فرد ازدواج کننده هم باید شناخت منطقی و مشخص در مورد زوج آینده ی خود داشته باشد (حال با تحقیق و یا هر شکلی )و دوم اینکه باید نسبت به طرفی که می خواهد ازدواج کند کند احساس تمنا داشته باشد .یعنی میل قلبی هم شرط است .

یا فرض کنید که کسی می خواهد سهام دارخوب و موفقی باشد . اول باید اطلاعات کافی و منطقی در مورد عملکرد بورس و ... داشته باشد و دوم هم باید تمنای قلبی و لذت درونی از این کار ببرد تا اینگونه شروع خوبی داشته باشد .

باز مثال دیگر اینکه فرض کنیم ما می خواهیم فرزندمان در فلان رشته تحصیل کند اینجا هم دو نکته برای اینکه فرزندمان در آن رشته موفق باشد حاکم است . اول اینکه اطلاعات درست و منطقی از آن رشته هم خودمان و هم فرزندمان در اختیار داشته باشیم و نکته ی مهم بعدی باید ببینیم عشق و منای قلبی در فرزندمان وجود دارد یا خیر تا بتواند شروع خوبی داشته باشد و...

اما مرحله ی بعدی آمَنُوا وَ هاجَرُوا ... هجرت است .

منظور از هجرت کندن از حالت اول و وارد شدن به حالت بعدی است . اگر کسی فکر کند حجرت یعنی فقطچمدان بستن و رفتن به کشور دیگری است سخت اشتباه می کند .حجرت می تواند ترک یک عادت هم باشد . ترک یکسری اعتقاد هم باشد و... .اصلا ترک کردن سیگار هم خود یک هجرت از حال بد به حال سلامت است .

اما لازمه ی یک هجرت موفق چیست ؟

دقت کنید که این سه مرحله ای که خداوند در آیات ذکر کرده هرکدامشان یک پروسه است و خودشان به خودی خود زمان بر است .والبته شرایط زندگی ،استعدادهای فردی ،تغذیه ،جغرافیای منطقه ای و...  همه در زمان بر بودن و هزینه بر بودن این مراحل موثرند . منظور اینکه "هجرت "را اگر کنده شدن از حالت اول و رسیدن به حالت بعدی فرض کنیم این پروسه خودش مثل زنجیر به حالت قبل و بعد خود متصل است .یعنی یک هجرت خوب باید نیت قوی داشته باشد ونیز آینده نگری و تصویرگری مثبت از آینده را به همراه داشته باشد تا بتواند یک "هجرت "ایده آل نام بگیر.مثال :

فرض کنید می خواهید با پای پیاده به مشهد بروید . اول ایمان به این کار لازم است وبعد لباس پوشیدن و مهیاکردن وسایل که این قسمت در زمره ی "هجرت "به شمار می رود .بنابراین مرحله ی بعد از نیت هجرت به شمار می رود . مثلا کسی که می خواهد ازدواج کند بعد از اینکه ایمان به طرف مقابل خود پیدا کرد و خواست واقعا ازدواج کند شروع می کند وسایل ازدواج را فراهم کردن و مراسم را برنامه ریزی کردن و محل جشن را مشخص کردن و.... که اینها خود پروسه ی هجرت است .فراموش نکنید که هیچ کدام از این مراحلی که قرآن فرموده است پرش ندارد یعنی شما نمی توانید به موفقیت در کاری برسید بدون اینکه مثلا "نیت "نکرده باشید و یا "هجرت "نکرده باشد و...این سه زنجیروار به هم وصل هستند بدون پرش.از نظر من نویسنده شاید آسان ترین مرحله ی رسین به یک موفقیت همین مرحله ی هجرت است و دلیلم هم این است که در مرحله ی هجرت لذت تکاپو و حرکت وجود دارد .یعنی در این مرحله چون مرحله ی ابتدایی هر عملی است شورو شوق و تازگی دارد وحرکت راحت است به خصوص که یک ایمان و عشق درونی در وجود انسان است . شاید به همین دلیل است که دوران نامزدی و عقد بهترین دوران زندگی هر فردی باشد . چون مرحله ی گذر است و تازگی دارد .(خالی از لطف نیست اگر بگویم دانشمندان امروزه دریافته اند که یک سال زندگی عاشقانه هرفردی به دلیل ترشح هورمونی خاص است که آن هورمون را هورمون عشق نامیده اند و این هورمون شورو شوق دهنده است .حالا ما به آن بگوییم هورمون هجرت !!)

اما مرحله ی آخر که خیلی هم مهم است آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا مرحله ی جهد است .

این مرحله به نظر سخت ترین مرحله می آید چون این مرحله مرحله ی ثبات است . مثل بندبازی می ماند که روی بند رفته و حالا حفظ تعادل روی بند بسیار دشوار است و احتیاج به تمرکز بالایی دارد .

در مرحله ی جهد فرد به کاری که می خواسته رسیده وبه نظر کار را تمام شده می پندارد ولی دریغ از اینکه اتفاقا دشوار ترین مرحله که "ماندن"در آن مرحله است تازه آغاز شده است .یک کتابی توی بازار ایران است که کتابی روانشناسی است به نام "ماندن در مرحله ی آخر" که یک روانشناس غربی نوشته و مثل اینکه در دانشگاه هم پیشنهاد می شود که خوانده شود(فراموش نکنید که بهترین روانشناس قرآن است ولی متاسفانه تلاشی برای استخراج این علوم انجام نشده است !)

حال این مرحله ی آخر هم دقیقا همین ماندن در مرحله ی آخر است . مثال اینکه مثلا یک امتی انقلاب می کند .خوب ایمان دارد .به پا می خیزد .برای خود نظامی را طراحی می کند و... ولی فکر می کند کار تمام شده است !در حالی که ماندن در سر انقلاب خودش و پایدار نگه داشتن آن خیلی سخت است .مثل اینکه سربازان به منطقه ای حمله می کنند و آن منطقه را تسخیر می کنند ولی نگه داشتن آن سرزمین تسخیر شده خودش بیش از تسخیر آن انرژی و هوش میخواهد .با دقت در آیات خداوند در این مرحله فرموده اند که فرد و یا هرگروهی باید در این مرحله از جان و مال خود انفاق کند .

شاید بتوانگفت که ماندن در وضعیت آخر احتیاج به استراتژی خاص دارد . تمام مهارت و هوش فردی ،برنامه ریزی،آینده نگری،علم ،تبحر و.... برای نگه داشتن وضعیت رسیده شده لازم است . مثال اینکه کسی که ازدواج کرد و رفت به خانه ی همسر خود حالا نگه داشتن این زندگی آغاز شده احتیاج به مهارت و تدبر خاص دارد ودر این راه باید از جان و مال خود گذشت کند . به عبارت دیگر ماندن در وضعیت آخر به از خود گذشتن و هجرت از خواسته ها و امیال درونی و از دنیا گذشتگی دارد . درجای دیگری از قرآن خطاب به رسوا الله (ص) اورده شده است که وقتی تو به پیروزی می رسی گروهی از منافقین از تو طلب غنیمت می کنند (همان گروه که اصلا شاید در جنگ شرکت هم نکرده اند -یعنی مرحله ی هجرت را نداشته و آن را دور زده اند !-) واین گروهها کار را برای دیگران سخت و دشوار می کنند . مثل زنی که وقتی ازدواج کرد توقعی نداشت و حالا که سر خانه ی شوره خود آمده است شروع به تمنا و خواسته های دنیایی می کند و مرد را به دشواری می اندازد . ویا مثل شرکایی که با سختی شرکتی را احداث کردند و حالا که به جایی رسیده اند زیاده خواهی و تمنای دنیاییشان شرکت را در آستانه ی ورشکستگی قرار داده است . به هر حال برای رسیدن و به انجام رساندن یک کاری به موفقیت از دنیا گذشتن و چشم پوشی معقول از خواسته ها و امیال درونی و نداشتن زیاده خواهی و کنار آمدن با محیط و شرایط جدید از مهمترین کارها است .

یه پیشنهاد:

در کتاب اصول کافی (اگه اشتباه نکنم جلد1)  روایتی از رسول الله (ص)آورده شده است که ایشان یکی از راههای موفقیت (در پایداری دین ) (در این مرحله) را "داشتن سنت زنده" معرفی کرده اند . اگر چه ایشان این مورد را برای زنده نگه داشتن و پایداری دین مطرح کرده اند ولی سخن ایشان را می توان معمیم داد به تمام موارد . به عبارت دیگر یکی از راههایی که فرد بتواند ثبات در مرحله ی آخر و نهایی داشته باشد این است که بتواند آنقدر انعطاف داشته باشد تا خود  را با شرایط موجود و محیط اطراف خود منطبق کند .بنابراین تیز هوشی و درک زمان و مکان موجود در استقرار موفق دستیابی به یک نتیجه خوب کاملا موثر است . باز هم اصرار می کنم که تمام مراحل طی آیات قرآ« باید به ترتیب ،پشت سر هم ،وبه طور کامل انجام شود .تابه نتیجه برسد .و نکته ی بسیار مهم آخر اینکه خداوند به نتیجه رسیدن این برنامه ی منظم را تضمین کرده است .حتی اگر کافر هم باشد.به این معنی که این یک سنت الهی است مثل قوانین فیزیک و شیمی و... که هیچ تغییر وتبدیلی در آن راه ندارد .یک دانشمند فضایی مشرک و یا کافر هم اگر در کاری که دارد انجام می دهد این سه مورد (نیت واقعی-تلاش-و حفظ موقعیت نهایی) را به ترتیب و درست انجام دهد به موفقیت می رسد .اما یه فرق برای مسلمان و خاصه شیعه وجود دارد اینکه می تواند گفت خداوند با نصرت غیبی خود این سه مرحله را برای ایشان سریعت تر می کند و یا به عبارت دیگر رسیدن به هدف را تسهیل می کند (ازتوحرکت ازخدابرکت) .ولی متاسفانه نمی دانم چه شد که مسلمانان بعد از آن تاریخ علمی درخشانشان فکر کردند بدون طی این سه مرحله می توانند (ق"ل"پی=هلوبروتوگلو)به هدفها و آرزوهایشان برسندوهرجا اوضاشون خراب شد یه دعا و یه نذر وانشالله و ماشالله اوضاع درست می شه... . ولی فراموش نکنیم که خداوند در قرآن ذکر کرده است که سنت الهی را تغییر و تبدیل نیست .باید برای رسیدن به هدف برنامه ریزی،عشق درونی،حرکت،وانفاق از مال و جان کرد تا به موفقیت رسید بدون استثنا برای هر کسی حتی خود پیامبر (ص).فراموش نکنیم که ایشان هم برای رسین هدفشان(استقرار دین اسلام) هر 45 روز یک جنگ داشتند .فرزندو نوههای خود را از دست دادند .زجرها کشیدند ... اگر کسی محق بود که بدون زحمت به جایی برسد حتما او اول کس بود ولی بدانید که هرگز اینگونه نبوده است .

             نابرده رنج گنج میسر نمی شود                     مزد آن گرفت که جان برادر کار کرد

                                                                          صدق الله علی العظیم


نوشته شده در دوشنبه 90/11/3ساعت 10:25 صبح توسط آ.معماری نظرات ( ) |

قالب جدید وبلاگ پیجک دات نت

کد نوحه

کد مداحی