سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ متفکران

 

بررسی اقتصاد  جهانی شدن : تعبیر ثوتمندان در جهانی شدن اقتصد به معنی تجارت به شیوه ی آزاد است . به این معنی که در تجارت جهانی بازار های کشورهای مختلف (با احتساب مالیات و یا بدون آن )ملزم هستند که کالاهای مختلف از کشورهای مختلف را بدون محدودیت در تجارت وارد کشورخود کنند (اگر محدودیتهایی تنها بر اساس مصالح کشورها می تواند اعمال شود مانند عدم تجارت مواد مخدر و...که تعاریفی عرفی در جوامع بین الملل دارد ). مانند آن اتفاقی که در کشورهای عضو اتحادیه ی اروپا افتاده است .به عبرات دیگر درهای ورودی و خروجی کشورها باید به سوی کالایهای کشورهای مختلف باز شود !این معنی تجارت جهانی است .

 

حالا بیایید بررسی کنیم که در این تعریف چه کشورهایی سود خواهند کرد و چه کشورهایی متضرر می شوند . خلاصه و کامل بگوییم که آن کشورهایی منفعت می کنند که 1- دارای کالا های با کیفیت هستند . به طوری که مشتری در بین کوهی از برند های مختلف و در بین مارکهای متفاوت آن کا لایی را که کیفیت خوبی دارد را شناخته و آن را همواره مصرف می کند . 2- کشوری سود می کند که افسار تبلیغات جهانی را در دست دارد !به عبارت دیگر وقتی تبلیغات از تلویزیون ،روزنامه ،اینترنت،و... به صورت یک صدا یک چیز را تبلیغ می کنند (البته تبلیغات ظالمانه تری هم وجود دارد که بعدها در مورد شیوه های تبلیغی صحبت خواهیم کرد )بناچار افراد در عرف جامعه هم که شده مجبور به خرید خواهند شد !

اما کشورهایی که از جهانی شدن متضرر می شوند :1- کشورهایی که به دلیل عدم رشد تکنولوژی و خلاقیت و نو آوری قادر به ساخت محصولات به روز و جدید نیستند و حتی محصولات سنتی خود را هم نمی تواند در رقابت با محصولات جدید با تکنولوژی بالا با کیفیت تر کنند !

2- کشورهایی متضرر خواهند شد که بازار تبلیغات جهانی را در دست ندارند واز نظر مالی دارای ضعفهای مادی و فرهنگی زیادی هستند و ابزارهای تبلیغاتی گسترده ای را در دست ندارند .

با خواندن متن بالا کاملا متوجه شده اید که در شعار داغ جهانی شدن    در دنیای امروز کشورهای جهان سوم مستعمره های کشورهای ثروتمند تر هستند ولی به شیوه ی جدید به طوری که چون نمی توانند رقابت با محصولات کشورهای سرمایه دار داشته باشند و در ضمن اینکه درای بازار های تبلیغات ضعیف هستند در این رقابت سخت محکوم به شکست هستند ! و حالا مشخص شد که چرا امروزه کشورهای ثروتمند امروزه اصرار بر جهانی شدن دارند !(البته به شیوه ای که تعریف می کنند ) 

جهانی شدن فرهنگ:

پس از برررسی منافع و مضرات "جهانی شدن "اقتصاد اکنون به بررسی جهانی شدن فرهنگها می پردازیم . طبق تعریفی که امروزه از جهانی شدن کردهع شده است . جهانی شدن فرهنگ به معنی ادغام فرهنگها نمی باشد . یعنی اگر تعبیر ما از جهانی شدن فرهنگ یعنی مخلوط کردن فرهنگها و در آوردن فرهنگ ثابتی از بین آنها (آنطور که زبان مشترکی بین المللی به نام اسپرانتودرست شد که با ادغام زبانهای مختلف زبان واحدی ساختند که البته هرگز مورد استفاده قرار نگرفت ،و بعدها در مورد دلایل آن هم صحبت خواهیم کرد )درست شود که همه به آن دل بسته باشند و با اشتیاق آن را استفاده کنند ،سخت در اشتباه هستیم .

فرهنگ هر قومی نشان دهنده ی اعتقادات و بینشهای درونی و بیرونی افراد از دنیایی است که در آن زندگی می کنند و این برداشتها آنچنان با خون افراد آمیخته شده است که عموما یا نمی توانند آن را اصلاح کنندویا نمی خواهند(بنابه دلایل درونی و یا قومی ).

 اما مشکل سرمایه داران امروزی اصولا ادغام فرهنگها نمی باشد، که ما بخواهیم آن را بررسی کنیم !دلایل بسیارواضحی هم برای این ادعا وجود دارد .سرمایه داران و ثروتمندان عالم اکنون به فکر تجمع هرچه بیشتر ثروت به سمت خود هستند به طور یکه امروزه 75% کل ثروت جهان را در 8کشور جمع کرده اند و حتما نه تنها تمایلی به از دست دادن این اشتها ندارند بلکه راه های مختلفی را جستجو می کنند تا این درصد را بالا تر ببرند .

من این حرفها را به دلیل تعصب نمی زنم و مدارک مشخصی وجود دارد که ثابت شود صاحبانه سرمایه دغدغه ی فرهنگ های قومهای مختلف را ندارند بلکه آنها به فرهنگ هم ماننند هر چیز دیگری به شکل وسیله ای برای کسب در آمد نگاه می کنند . اصولا سرمایه داران از قرون بعد از قرون وسطی توجه به افزودن سرمایه های فردی و دولتی خود کردند و پول را تنها وسیله برای رسیدن به کسب آرامش درونی و پیشرفت بیرونی خود می دانسته و می دانند!به همین دلیل سیاست گذاری ها برای ایجاد فرهنگ مشترک جهانی نیز بر پایه سود آور بودن آن بناگذاشته می شود .

فرهنگ سود ده! این شعا ر سرمایه داران امروزی است که در سر می پرورانند .در این بینش هر چیزی خوب و مورد تایید است به شرطی که سود آور بوده و سرمایه ی بیشتری به خود جذب کند و آن چیزیجلوی سود آوری را می گیرد و حتی سود آور نمی باشد باید محجور واقع شود و به مرور از دایره ی زندگی مردم بیرون رود .

فرهنگ سود آور! فرهنگی است که در آن آداب و رسوم و اعتقادات را میزان سود آور بودنشان تعیین می کند . اگر رفت و آمدهای خانوادگی و قومی باعث افت میزان در آمد ملی می شود باید از بین رود . و به راحتی تعریف خانواده را در نظام غربی عوض می کنند . دلیل آن هم معلوم است . زن خانه که بچه ای بدنیا می آورد اگر قرار باشد در خانه بماند و به کودکان و همسر خود محبت کند و کانون خانواده را گرم نگه دارد چند مشکل بزرگ بوجود خواهد آمد :

1-   نیمی از افراد هر جامعه را زنان تشکیل می دهند و اگر قرار باشد که زنان خانه شرایط خوب(منظور از شرایط خوب این است که دولتها به خانه دارای هم مانند یک شغل نگاه کنند !) و راحتی را در خانه در کنار بچه و همسر خود سپری کنند . تمایل دختران به ازدواج بالاتر می رود . چرا که در قیاس با کار بیرون هم رفاه بیشتری دارند و هم غرایز درونی خود که مادر بودن است را ارضا می کنند .و این به معنی رکود 50% اقتصاد و به معنی نانخور شدن نیمی از جمعیت و به معنی عقب افتادگی اقتصادی و تجاری می باشد و مورد پسند سرمایه داران نمی باشد . در نتیجه شرایط فرهنگی به سرعت عوض شده !و تما یل به سمت زندگی های انفرادی می رود ! تعریف خانواده تغییر می کند! و حقوق زن و مرد تعریفی متفاوت پیدا می کند !گروهای فمینیستی به راه می افتد !داشتن پدر و مادر از حقوق کودکان حذف می شود . مهد کودکها شبانه روزی می شوند !انواع پانسیونها به راه می افتد ! و... تمام اینها به این دلیل اتفاق می افتد که زن و مرد هر دو از صبح تا (از 6صبح تا 6عصر)بدون توقف کار کنند .و به این ترتیب اقتصاد شکوفا شده و البته معنی این شکوفایی اقتصاد این نیست که مردم به راحتی بیشتری برسند ماننند تغییر تمام تعاریف ،تعریف شکوفایی اقتصاد نیز عوض می شود و شکوفایی اقتصاد سرا زیر شدن سود و سرمایه ی بیشتر به صاحبان سرمایه است که زنانشان در خانه در کنارشان هستند و بچه هاشان در شرایط راحت در کنارشان با داشتن معلمهای خصوصی درس می خوانند و دوباره تعاریف خانواده در پیش سرمایه داران عوض می شود!!!!(باور نمی کنید ؟چه کسی به یاد دارد که ملکه الیزابت چندم سر کار رفته باشد !کی به یاد دارد که ملکه ی مانکن برزیلی الاصل سوئد سرکار رفته باشد ؟)...مگر اینکه به شکل صوری جزو چند انجمن ژیگول باشند (مثل عضو افتخاری انجمن حقوق زنان و...)و آن کسی که از تغییر تعریف این فرهنگها استفاده می برد همان سرمایه دارای یهودی هستند که تنها کارشان تغییر تعاریف موجود در جهان است و ضرر کنندگان آن ملتهایی هستند که این تغییر تعاریف را پذیرفته باشند .

2-   وقتی زنان در خانه باشند بسیاری از محصولات را خودشان درست می کنند و درست است که سهم 50% تا 70% در تولیدات ناخالص ملی می توانند داشته باشند ولی این تولیدات ناخالص ملی تامین کننده ی سرمایه ی کل کشور است و اشکالش این است که افزایش تولید ناخالص ملی سود آوری کارخانه جات (نایک ،آدیداس،و... ) را به طور کلی به مشکل می اندازند . اگر قرار باشد زنان در خانه خودشان فرششان را ببافند . خودشان مربا و رب مورد نیازشان را تولید کننند و کفش گالش بچه ها را ببافند و بجا ی خط چشم خودشان سرمه درست کننند و حنا و روناس به جای انواع لاک و رنگ و مو به دست و پاشون بزنند که دیگر فایده ای برای سرمایه داران دنیا نخواهد داشت ! و این بزرگ ترین خطر خانه نشستن زنان با شعور (نه تحصیل کرده !) است که البته این شعور را هم از رفت و آمدهای خانوادگی و انتقال علوم و هنر ها از طریق صله ی رحم و نگه داشتن ارتباطات خانوادگی کسب می کنند .(امروزه بنا به علمی به نام سمولوژی ،تحقیق نشان داده است که دولتها هرگز نمی توانند آن طور که باید ریزه کاری های فرهنگی را به بچه ها منتقل کنند و این کار تنها از طریق پدر بزرگها و مادر بزرگها صورت می گیرد ).

3-   خطر بعدی که خانه داری زنان برای سرمایه داران دارد این است که وقتی بچه ها بیشترین زمان خود را در خانه پیش افکار پدر و مادر خود سپری کنند دولتها نمی توانند آنطور که تمایل دارند افکار و سیاستهای خئود را به بچه ها منتقل کنند و آنها را مطابق با سیاستهای سرمایه داری خود طربیت کننند . امروزه همه می دانیم که در مدارس اروپا بچه ها از 8 صبح در مدارس مشغول به تحصیل می شوند و پس از آن هم بعد از ساعت 3 الی4 به مهد کودک مستقر در همان مدرسه منتقل می شوند تا ساعت 6 بعد از ظهر که در خوش بینانه ترین حالت بچه ای که دارای پدر و مادر باشد ! آنها را به خانه ببرد . در این مدت نیز اعتقادات "بی دینی" تدریس می شود . به طوری می گویند چون بچه ها پاک هستند در نتیجه نباید هیچ گونه افکار مبنی بر دین داری و یا منطبق بر آداب و رسوم دینی به آنها آموزش داده شود ! (البته واقعا کاش اینطور بود ! چون اگر بچه را دارای لوح سفید نگه می داشتند باز بچه در آینده به راحتی راه خود را پیدا می کرد .ولی متاسفانه این تنها در حرف وجود دارد . تعاریف مختلفی که از ذات اقدس الهی در ذهن کودکان اروپایی می گنجد که (نعوذ بالله ،خدا انرژی است و... و یا تبلیغات مختلف جنسی که به اجبار به کودکان آموزش داده می شود دقیقا منطبق با سیاستها ی دولتهایشان است که به بهانه ی سکولاریسم مذهبی به خورد ملت هایشان داده می شود ). مطالب بالا را می توانید در وبلاگهای سوئدی های مقیم سوئد ،هلند،... پی گیری کنید !

     


نوشته شده در جمعه 89/7/2ساعت 1:52 عصر توسط آ.معماری نظرات ( ) |

قالب جدید وبلاگ پیجک دات نت

کد نوحه

کد مداحی