وبلاگ متفکران
حقوق بین الملل دریاها از حقیقت تا واقعیت آیا تا کنون فکر کرده اید که هر کشوری که دارای دریای ساحلی است تا چه میزان می تواند در آن دریا ی ساحلی و یا رودخانه ی مرزی خود دخل و تصرف داشته و یا به طور مثال چاهای اکتشافی نفت و گاز و.... و یا معادن زیر دریاها در نهایت متعلق به کدام کشورها است . و سهم کشورهایی که هیچ خط دریایی نداشته و وهیچ ساحلی ندارند از این همه آب موجود در این عالم چیست ؟و از منابع داخل اقیانوسها آیا به او سهمی می رسد ؟ آیا کشورهایی که پیشرفت تکنولوژیث دارند و از اعماق اقیانوسها می تواننند استفاده کنند چقدر محق هستند نسبت به کشورهایی که این تکنولوژی را ندارند و سهمی از کف اقیانوسها نخواهند داشت ؟و... هزاران سوال ریز و درشت دیگر ؟ فرق بین فاجر و فاسق : فسق به معنی خارج شدن از پرده می باشد . شاید همه پرده ی نازکی را که دور هسته ی خرما پیچیده شده است را دیده باشید که این پرده بسیار نازک است ووقتی هسته را فشار دهیم به راحتی هسته از آن خارج می شود که به این عمل اعراب فسق (فتح اول و دوم)می گویند بنابراین فسق یعنی خارج شدن از حدود الهی که این البته می تواند تنها یک حد از حدود الهی باشد و نه همه ی حدود . یعنی فرد می تواند اعتقاد به خیلی از چیزها داشته باشد (البته به ظاهر)ولی در عین حال پای خود را از بعضی از حدود الهی خارج بگذارد. فاجر از کلمه ی فجر به معنی شکافنده و باز کننده و پرده درنده است . خورشید وقتی پرده ی شب را جدا می کند فجر است . برای درک بهتر تصور کنید جلوی یک پرده قرار دارید و با دو دست دو تای پرده از هم باز می کنید و اجازه می دهید نور به داخل اتاقتان بیاید . در حقیقت فجر باز کردن دو لبه ی یک چیز است به امید تغییر دادن ماهیت محیط .یعنی وقتی خورشید فجر می کند ماهیت محیط اطراف خود را دگر گون می کند . اما رجوع به نص قرآن : (نوح/27)"إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَکَ وَ لا یَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً کَفَّاراً"زیرا اگر آنان را باقى گذارى بندگانت را گمراه مىکنند و جز گناهکار و کفرپیشه نمىزایند. که اگر چه این ولادت خود قصه ها دارد و نشان می دهد که اخلاقیات انسانهامی تواند به صورت ارث به بچه ها منتقل شود و کسانی که می گویند چرا بچه ی امام خودش امام می شود مگر نظام پادشاهی است ! خبر ندارد که یکی از دلایل این است که خصوصیات خوب هم مانند خصوصیات بد به ارث می رسد چنانکه خداوند می فرماید در این آیه که فاجر خود فاجر می زاید !(قابل توجه آقایان مومن که به شدت در انتخاب همسر دقت کنند )...این قصه طولانی است و به بحث ما نمی آید ولی آن چیزی را که مهم است این است که قوم حضرت نوح که مشمول عذاب شدند همه فاجر بودند و این نشان می دهد که فاجر در حقیقت آخر خط است . و کسی است که قوانین و حدود الهی را از هم می درد و تغییر محیط را برای عوض کردن ماهیت اطراف خود می خواهد (اصلاح طلبی و تغییر محیط منتها از نوع فاجر بودن و پاره کردن کلیه ی حدود الهی به امید تغییر کلی در ماهیت محیط اطرافش-مثل بعضی ها!!)... اما باز می گردیم به کلمه ی فاسق : (النور/4)وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانِینَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً وَ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ"و کسانى که نسبت زنا به زنان پاکدامن و شوهردار مىدهند و چهار شاهد نمىآورند، پس هشتاد تازیانه به آنان بزنید و گواهى آنان را هرگز نپذیرید که آنان همان افراد فاسقند. با بررسی آیات قرآن به خوبی نشانه های انسانها ی فاسق مشخص شده است،مثلا یکی از این نشانها های این است که اینان اهل تهمت و افترا هستند یعنی کسانی هستند که به راحتی ادعاهایی را مطرح می کنند که هیچ دلیل و منطق مشخصی پشت آن ندارند . (القصص/32)اسْلُکْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ وَ اضْمُمْ إِلَیْکَ جَناحَکَ مِنَ الرَّهْبِ فَذانِکَ بُرْهانانِ مِنْ رَبِّکَ إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقِینَ" (اى موسى! اکنون) دستت را در گریبانت فرو ببر (خواهى دید که) بدون هیچ بیمارى، و نقص و عیبى، سفید و درخشان بیرون خواهد آمد، و براى رهایى از (تعجب و) ترس، بازوى خود را جمع کن، پس این (دو معجزه، دو دلیل روشن و) دو برهان از طرف پروردگارت به سوى فرعون و اشراف اطراف اوست، بدرستى که آنان گروهى فاسق بودهاند. و نشانه ی دیگر اینکه وقتی دلیل و منطق علمی و مشخصی برایشان می آوری آن را انکار می کنند .ونشانهای دیگری برای ایشان وجود دارد که خود می توانید با خواندن قرآن به آنها دست پیدا کنید .اما نکته و در حقیقت توضیح اصلی اینکه خداوند در قرآن کریم کل مردم دنیا را به سه دسته (سوره ی واقعه تقسیم کرده است که شامل السابقون و اصحاب یمین و اصحاب شما است که البته هر کدام از این دسته ها هم خود دارای تقسیم بندی و بهتر بگوییم که هر کدام در جه بندی خاص خود را دارند . مثل اینکه اصحاب شمال خود به گروهای کافر و مشرک و منافق تقسیم بندی می شوند.اما سوال اصلی این است که جایگاه کلماتی مانند فاسق و فاجر کجای این تقسیم بندی است و کجا جای دارد ؟و آیا فاسق و فاجر خود یک تقسیم بندی است و اگر هست چرا در تقسیم بندی اصلی ذکری از آن نشده است ؟ خوب به این مطلبی که می نویسم دقت کنید تا جواب خود را دریابید : در زبان پزشکی هر بیماری دارای یک سری علائم می باشد که اصطلاحا آن را سیمپتم (Symptom)می نامند که سیمپتم اصلافی نفسه بیماری نیست بلکه تنها شامل یک سری از علائم است که یک بیماری می تواند داشته باشد . به طور مثال علائم سرماخوردگی آبریزش بینی ،تب ،دل درد و.... است ولی این به این معنی نیست که هر کسی که آبریزش بینی دارد الزاما سرماخورده باشد ،بلکه شاید آلرژی داشته باشد ،ویا بیماری های دیگری بنابراین نشانه های بیماری خود بیماری نیست بلکه یک بیماری می تواند تمام آن علائم را داشته باشد ویا حتی می تواند نیمی از آن علائم را داشته باشد و نه همه را . مثلا کسی که د ارای بیماری قلبی است اصلا می تواند درد نداشته باشد ولی سوزن پشت داشته باشد و... بنابراین اگر علائمی برای یک بیماری تعریف می شود الزاما این نیست که فردی که آن بیماری را می گیرد حتما باید تمام آن علائم را داشته باشد ولی نکته ی مهم این است که بلاخره بیمار دارای علائمی است و با آدم سالم حتما فرق می کند . این نکته را نگه دارید تا در ذیل به آن برسیم . خوب باز می گردیم به بحث خودمان . الغرض :"فاسق بودن" سیمپتم بیماری است نه خود بیماری !"فاجربودن" علائم مرگ است نه خود مرگ !"مسرف بودن" علائم و سیمپتم بیماری است و نه خود بیماری !بنابراین یک کافر می تواند کافر باشد ولی فاسق نباشد یعنی بیماری "کفر " را دارد ولی علائم فسق را نداشته باشد یک مشرک می تواند مشرک باشد ولی الزاما فاسق نباشد !اگر چه خداوند در آیه ی دیگری آب پاکی را روی دست همه ریخته است : (المائدة/49)...ْ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّما یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُصِیبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَ إِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ لَفاسِقُونَ"... پس اگر آنان (از حکم و داورى تو) روى گرداندند، پس بدان که خداوند مىخواهد آنان را به خاطر پارهاى از گناهانشان مجازات کند، بىشک بسیارى از مردم فاسقند. اینکه اکثر مردم دنیا دارای علائم و سمپتوم فسق هستند ولی این به این معنی نیست که این علائم الزامی باشد .اما در آیه ای عجیب خداوند می فرماید که ولی بدانید تمام افرادی که دارای مرض "نفاق "هستند الزاما دارای علائم فسق می باشد . یعنی مثل اینکه بگوییم الزاما هر کسی سرماخورده هست حتما دارای آبرزیش بینی است اگر چه می تواند همراه این آبریزش علائم دیگری هم داشته باشد و می تواند نداشته باشدولی حتما هر کسی سرماخورده حداقلش این است که آبریزش را دارد : (التوبة/67)... نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنافِقِینَ هُمُ الْفاسِقُونَ"مردان و زنانِ منافق، از یکدیگرند (از یک قماشند)، به منکر فرمان مىدهند و از معروف نهى مىکنند و دستهاى خود را (از بخشش و انفاق) مىبندند. خدا را فراموش کردهاند، پس خداوند نیز آنان را فراموش کرده است. همانا منافقان، همان فاسقانند. (از علائم دیگر فسق خسیس بودن و فراموش کردن خدا و امر به معروف نکردن و... است ) اما در انتها فراموش نکنیم که : (التوبة/53)قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً لَنْ یُتَقَبَّلَ مِنْکُمْ إِنَّکُمْ کُنْتُمْ قَوْماً فاسِقِینَ" (به منافقانى که به جاى حضور در جبهه، قصد کمک مالى دارند) بگو: چه از روى علاقه انفاق کنید و چه از روى کراهت، هرگز از شما پذیرفته نخواهد شد، زیرا شما قومى فاسق بودهاید. امام صادق (ع) می فرمایند :من هر آنچه که می دانم از مادرم حضرت زهرا آموخته ام. "مهندسی زبان فارسی "رشته ای گمنام ! منظور از"سنت الهی "چیست ؟ (فاطر/43) "اسْتِکْباراً فِی الْأَرْضِ وَ مَکْرَ السَّیِّئِ وَ لا یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِهِ فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ سُنَّتَ الْأَوَّلِینَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلاً" (نفرت آنان از حق) به خاطر استکبار در زمین و نیرنگ بدشان بود، و نیرنگ بد جز اهلش را فرا نگیرد، پس آیا آنان جز سنّت (خداوند را در مورد قلع و قمع) پیشینیان انتظار دارند؟ با آنکه براى سنّت و قانون الهى هرگز جایگزینى نخواهى یافت، و هرگز براى سنّت الهى تغییرى نخواهى یافت. آیا مردم رهبر خود را انتخاب می کنند و یا رهبر مردم خود را انتخاب می کند؟ با توجه به مقاله ی ذات البروج مشخص شد که هرنظام طبیعی در عالم دارای سیستم طبقاتی است .حال برای مطالع ی بیشتر یکی از چرخه ها و نظامها را بادقت بیشتری نگاه می کنیم تا بتوانیم در یابیم که خداوند در عالم نظامها ی مختلف را بر چه پایه و اساسی بنا کرده است و از آنجا که خداوند معلم حقیقی و بدون نقص بشریت است بنابراین می تواند بالاترین الگوی عملی برای ما در زندگی روزمره باشد . ذات البروج چیست ؟ "ذات "به معنی درون هر چیزی است و" بروج" جمع مکسر برج است .بنابراین در جمع به معنی چیزو یا چیزهایی است که در درون خود دارای برج هایی هستند ! این عبارت در اولین آیه از سوره ی بروج آورده شده است . "ال "در زبان عربی به معنی خاص است و همان کاری را می کند که" the" در زبان انگلیسی می کند به عبارت دیگرعموما وقتی می خواهیم چیزی را از یک کل جدا کنیم به اول آن" ال" اضافه می کنیم . تمام موارد با لا گفته شد برای اینکه به این حقیقت برسیم که چون کلمه ی ذات البروج در این آیه ال ندارد نشان می دهد که هر چیزی در عالم در درون و نهان و یا حتی در برون خود دارای بروج است . حال باید به معنی بروج برسیم . برج عموما به عمارت و یا ساختاری گفته می شود که در درون خود شبکه ای طبقاتی را دارا می باشد . به عبارت دیگر یک برج یک ساختار طبقاتی است که پیچیدگی های نهانی و بیرونی زیادی دارد . مثلا برج های آسمان که توسط ستاره شناسان قدیمی نام گذاری شده عبارتند از شبکه ی پیچیده ای از ستارگان که هر شبکه در درون شبکه ای دیگر البته مستور است . و احیانا به همین دلیل است که ساختمانهای بلندی را که طبقات بالایی بر روی طبقات پایینی و به اتکای آنها بلند شده اند را برج می نامند . سخنی با خاتمی : آقای خاتمی : خیلی دلم برای دماغتان سوخت وقتی که تمام همتتان را برای کسب جایزه ی صلح جهانی کردی ولی چیزی عایدت نشد! البته اگر قرآن را با دقت می خواندی می توانستی بفهمی که وعده ی شیطان دروغی بدون نتیجه است . می فهمیدی با اینکه منابع هسته ای ایران را لو دادی و آنچنان بزرگ نمایی کردی که گویی سپاه جمهوری اسلامی قرار بوده همه ی جهان را همان موقع با بمبهای اتمی اش ویران کند و تو خود را به اصطلاح با لو دادن این تاسیسات (از چشم تو تسهیلات )ناجی و تنها منجی بشریت نشان دادی !!طمع قدرت و منصب و ثبت شدن در کتب تاریخ، آنچنان مقهورت کرده بود که فراموش کردی ما هم خدایی داریم و یک امام زمانی بالای سرمان داریم ،که مکر شما مکاران را با گوشه ی چشمش دفع می کند .
قالب جدید وبلاگ پیجک دات نت |